گفتگو ها
مطبوعات فرانسه
اخبار
پیش از این در خبر ها
افغانستان
تاریخ انتشار مقاله 01/12/2008 به روز شده 01/12/2008 10:36 TU
جستجوهای نظری روح الله خالقی ونگاه عمیقش به فرهنگ و هنر، با کار عملی همراه بود. گذشته از فعالیت های آموزشی، کار آهنگسازی و ارکستراسیون بخش بسیار مهمی از زندگی حرفه ای او را تشکیل می دهد.
خالقی توانست به لطف رادیو ایران و ارکسترهایش، شیوه های تازه ای از تنظیم و ترکیب سازها را بیازماید، و در نهایت رنگ های تازه ای در موسیقی ایرانی بیافریند.
در نوشته های روح الله خالقی به آسانی می توان حساسیت وی را به تنظیم و ترکیب صدا و ارکستراسیون دید. او بارها از نحوۀ "صدا دهی" یا "صدا داری" ارکستر سخن می گوید و البته هامونی یا "هماهنگی" هم از دلمشغولی های دائم اوست. در واقع، او پیوسته میان دو قطب در رفت و آمد است: یک طرف موسیقی آکادمیک اروپایی و طرف دیگر، سنت ایرانی.
اما در مورد ارکستراسیون، خالقی راه کوچک گشوده شده در موسیقی وطنش را از ابتدا دنبال کرده و تاریخ مختصر آن را خوب می شناسد: "بعضی از دستجات موزیک نظام، ارکستر سازهای آرشه ای داشتند که علاوه بر اجرای آهنگ های اروپایی، گاه نغمات ایرانی نیز می نواختند و آهنگ های وطنی این ارکستر را افسران موزیک نظام تنظیم، و با هارمونی مختصری اجرا می کردند. در موزیک های بادی نظامی هم علاوه بر مارش ها و آهنگ های اروپایی، نغماتی از موسیقی ملی در پرده های ماهور و اصفهان و چهارگاه نواخته می شد و این نغمات اولین نمونه هاییست که با هارمونی مختصر از موسیقی ایرانی در ارکستر اجرا شده است"*.
خالقی در ادامه، از استادش کلنل وزیری می نویسد که "ابتکاری کرد و چند نوع تار را در ارکستر وارد کرد*"، و در جای دیگری میفزاید: "روش او به وسیلۀ بعضی از شاگردانش مانند آقای جواد معروفی و نگارنده تعقیب شد"*.
اما خالقی به دستاوردهای وزیری اکتفا نمی کند. او مشکلاتی را که بر سر راه "هارمونیزه شدن" موسیقی تک صدایی وجود دارد خوب می شناسد و در جستجوی راه حل، به سراغ تجربه های دیگران می رود: ترکیه، مصر و البته چند جمهوری شوروی که سنت موسیقی شان به ایران نزدیک است: آذربایجان، تاجیکستان و ازبکستان: "یک نمونه از ارکستر هماهنگ [هارمونیک] را در هفت سال پیش در تاشکند دیدم که در تالار کنسرواتوار مشغول تمرین بود. سازهای ارکستر عبارت بود از از انواع کمانچه و رباب، سنتور، دوتار و نی و سرنا. چهار نوع کمانچه از زیر تا بم مثل انواع ویولون در ارکستر به کار برده بودند، همینطور چند قسم رباب و دوتار و غیره. این ارکستر هماهنگی داشت و سعید علی اف رهبر ارکستر از روی پارتیتوری که برای تمام سازها نوشته شده بود، ارکستر را رهبری می کرد و نوازندگان همه از روی نت می نواختند. صداداری ارکستر بسیار خوب بود و خاصیت محلی و ملی وشرقی آن هم در عین حال خوب حفظ شده بود و این بهترین ارکستر موسیقی شرقی است که من تاکنون شنیده ام"*.
شاید بتوان گفت که این کنجکاوی خالقی در موسیقی ایرانی تأثیری عمیق و ماندنی می گذارد. تقریباً همۀ موسیقیدان هایی که پس از او میایند، از مرتضی حنانه گرفته تا حسین علیزاده، همگی این اصل را می پذیرند که برای به کار گرفتن تار یا کمانچه در متن ارکستر، نمی توان تجربۀ ارکسترهای باکو یا تاشکند را نادیده گرفت.
بر اساس این جستجوها وتلاش ها بود که روح الله خالقی موفق شد در ارکسترهای رادیو ایران رنگ هایی تازه و مناسب با برنامه های آن زمان خلق کند. آهنگسازان دیگری چون جواد معروفی نیز کم و بیش از همین نوع رنگ آمیزی بهره برده اند.
فرید وهابی
ترانۀ ناسروده
02/02/201014:33 TU
22/01/201015:11 TU
01/01/201017:26 TU
01/01/201016:05 TU
03/12/200918:48 TU
20/11/200914:50 TU
20/11/200912:32 TU
22/10/200916:38 TU
15/10/200917:49 TU
15/10/200916:26 TU