Rechercher
Choisir langue

languages /

 

برخی چراهایِ انقلاب

سرچشمه هایِ اصلیِ انقلاب ازدیدگاه هایِ گوناگون

به قلم : علیرضا مناف زاده

تاریخ انتشار مقاله  02/02/2009 به روز شده  06/02/200914:24 TU

در باره ی انقلابِ ۱۹۷۹ ایران، صدها کتاب و هزاران مقاله به زبان هایِ گوناگونِ دنیا نوشته اند و همچنان می نویسند. این انقلابِ بزرگ، آخرین انقلابِ قرنِ بیستم بود و مانند بسیاری از انقلاب هایِ بزرگِ پیش از خود نه تنها از عهده یِ واقعیّت بخشیدنِ به همه یِ شعارها و آرمان هایِ اعلام شده اش بر نیامد، بلکه سبب سازِ دگرگونی هایِ ناخواسته یِ شگرفی درهمه یِ عرصه هایِ زندگیِ اجتماعی و فرهنگیِ کشور شد که رهبران و کُنشگرانِ اصلیِ انقلاب به خواب هم نمی دیدند. در باره یِ برخی پیامد هایِ جامعه شناختیِ این انقلاب، پژوهشگرانِ ایرانی وغیر ایرانی کارهایِ پژوهشیِ روشنگرانه ای انجام داده اند، با این حال، جامعه یِ ایرانی هنوز آزمایشگاه (لابراتوار) بِکرِ بزرگی است برایِ مطالعه وپژوهش. به رغمِ آرامشِ ظاهری اش، در تب و تاب است وآبستنِ رویدادهایی پیش بینی ناپذیر. پژوهش هایِ جامعه شناختی دست کم باید بتوانند جهت گیری هایِ پایدار، گرایش هایِ ژرف و روندهایِ درازآهنگ را در پَهنه هایِ گوناگونِ جامعه ردیابی کنند و از نظر پردازی هایِ بی پشتوانه ی عینی واغلب گمراه کننده بپرهیزند. وگرنه، رویدادهایِ سیل آسا مانند گذشته همه را غافلگیر خواهد کرد.

محمد رضا شاه پهلوی و جیمی کارتر

امروز پس از گذشتِ سه دهه ازانقلاب، گروه هایِ درگیر در آن، چه در جبهه ی موافقان و چه در جبهه ی مخالفان، هنوز نتوانسته اند به یک همرایی نِسبی درباره یِ علل و سرچشمه هایِ اصلیِ انقلاب برسند. کسانی از وابستگانِ رژیم پیشین، انقلاب را همچنان ساخته و پرداخته ی قدرت هایِ بیگانه می دانند که برایِ دست اندازی به ثروت هایِ کشور و یا از رویِ رشک خواهانِ براندازیِ شاه بودند. به گمان آنان، ایران داشت به ژاپنِ دوّم تبدیل می شد و این به مذاق قدرت هایِ غربی و در رأسِ آن ها آمریکا و انگلیس تلخ می آمد. برخی از آنان شرکت هایِ بزرگ نفتی را برانگیزاننده ی واقعیِ انقلاب می دانند که می خواستند شاه را از سرِ راه خود در جهتِ کاهشِ بهایِ نفت در بازار هایِ جهانی بردارند. این ایده را خود شاه نیز در کتابِ پاسخِ به تاریخ مطرح کرده است. این فرضیه که موضوعِ پژوهش هایی چند بوده، در میانِ نسلِ پس از انقلاب نیز طرفدارانی دارد. چندی پیش، اندرو اسکات کوپر در گزارشی در «میدل ایست ژورنال» که انستیتویِ خاورمیانه در شهر واشنگتن دی سی منتشر می کند، فاش کرد که ریچارد نیکسون و جِرالد فورد، دو رئیس جمهوری پیشین آمريکا، بر سر بهایِ نفت سخت با شاه مخالف بودند و به رغمِ هُشدارهایِ هنری کیسینجر، زمینه ی براندازیِ او را فراهم آوردند. این گزارش نتیجه ی دو سال تحقیق و استوار بر اسنادی است که تاکنون محرمانه شمرده می شدند. بر پایه ی این گزارش، دونالد رامسفلد، وزير دفاعِ دولتِ جِرالد فورد، وویلیام سایمون، وزیر خزانه داری و انرژی در دولت هایِ جمهوری خواهِ نیکسون و فورد، از مخالفانِ شاه در دستگاه حکومتیِ آمریکا بودند ومی خواستند در منطقه ی خلیجِ فارس به جایِ او عربستانِ سعودی را به عنوانِ متحدِ اصلیِ خود بنشانند و بَرکشند. این گزارش بسیاری از رشته هایِ تحلیلگرانی را پنبه می کند که جیمی کارتر، رئیس جمهوریِ دموکراتِ آمریکا، را عاملِ اصلیِ خالی کردنِ زیرِ پایِ شاه می دانستند. در جبهه ی مخالفانِ انقلاب، در میانِ کارگزارانِ رژیمِ شاه، به دیدگاهِ نا متعارفی نیز بر می خوریم که نباید خیلی پسندِ هوادارانِ آن رژیم باشد. بر پایه ی این دیدگاه، درست است که در ایرانِ ۱۳۵۷ (۱۹۷۹م) موقعیّت تمام عیارِ انقلابی وجود داشت، امّا می شد ازانقلاب جلوگیری کرد. پیروزیِ انقلاب و برافتادنِ شاه در درجه ی نخست، نتیجه ی پوسیدگیِ درونیِ نظام او، خیانت پیشگی، بی اعتقادی، فرصت طلبی و بی اخلاقیِ سرامدانِ رژیمِ شاه بود (داریوش همایون، دیروز و فردا).

اگر انقلابیان را دو دسته کنیم، دسته ای چپ گرایان بودند، دسته ای دیگر انقلابیانِ مذهبی. میان این دو گروه، محفل ها و مردانِ سرشناسی که لیبرال ها نام گرفتند، جای داشتند که خیلی ها شان به انقلاب و انقلابیان پیوستند، اما دیری بر نیامد که یا مانند گروه هایِ چپ تار و مار شدند یا زیرِ فشارِ انقلابیانِ مذهبی میدان را خالی کردند. در میانِ چپ گرایان هنوز این ایده که مذهبیان انقلابِ آنان را دزدیدند، طرفدارانِ زیادی دارد. آنان خود را آغازگرانِ واقعیِ انقلاب می دانند. معتقدند که پیروزیِ انقلاب بی حضورِ آنان ناممکن بود. آنان بودند که در سخت ترین سال هایِ یکّه تازیِ رژیمِ شاه، دیوارِ ترس و تسلیم و سکوت را فروریختند و در فراهم آوردنِ زمینه یِ انقلاب گروه-گروه روانه ی زندان ها شدند یا جان باختند.

 

انقلاب ایران - عکس از رضا دقتی

انقلابیانِ مذهبی سرآغازِ انقلاب را تظاهرات یا به گفته ی خودشان قیامِ ۱۵ خردادِ ۱۳۴۲ (۱۹۶۳م) می دانند که در پیِ دستگیریِ آیت الله خمینی در سحرگاهِ آن روز، در قم و در چند شهرِ بزرگ ایران روی داد. بعضی از تحلیلگرانِ مذهبی سرآغازِ انقلاب را تا روزِ اعدامِ شیخ فضل الله نوری بازپَس می بَرند. این شیخ مخالفِ سرسختِ مشروطه و از هوادارانِ محمد علی شاه بود. مشروطه خواهان او را در۳۱ ژوئیه ی ۱۹۰۹ در میدانِ بهارستان به دار آویختند. در جمهوریِ اسلامی از او زیرِعنوانِ «شهید شیخ فضل الله نوری» یاد می‌کنند و بزرگراهی را در شهرِ تهران به نامِ او نامگذاری کرده‌اند. در قانونِ اساسیِ جمهوریِ اسلامی، نهادِ نظارتِ استصوابیِ شورایِ نگهبان را به پیروی از دیدگاهِ شیخ فضل الله نوری در نظر گرفته اند.

درمیانِ کُنشگرانِ جنبش هایِ قومی نیز هستند کسانی که سرچشمه یِ اصلیِ انقلاب را نارضایی هایِ قومی بدانند. به گُمانِ آنان، مرکزمداری و یکپارچه گراییِ افراطی، نادیده گرفتنِ احساساتِ اقوامِ غیرفارس، بی اعتنایی به خواسته هایِ فرهنگی و سیاسیِ آنان و سرکوبِ هرگونه واکنشِ اعتراضیِ قومی، بسیاری از مردم را از رژیم دور کرد. معتقدند که در آغازِ انقلاب، شورش هایِ شهری در بعضی شهر هایِ بزرگِ ایران جوششِ خشم هایِ فروخورده و بیانِ آرزوهایِ نا کامِ قومی-فرهنگیِ مردمِ آن شهرها بود که در جامه ی اسلام جلوه گر می شد.

 تحلیلگرانی که علّت هایِ تعیین کننده ی انقلاب را در اقتصاد جُست و جو می کنند، معتقدند که سرنگونیِ رژیم شاه، نتیجه ی ناتوانیِ آن رژیم در اجرایِ برنامه ی نوسازی و توسعه ی ایران بود. حکومتگرانِ ایران به ظاهر طرفدارِ اقتصادِ سرمایه داریِ آزاد بودند، امّا هرچه می توانستند به اقتصادِ سرمایه داریِ دولتی میدان می دادند. از سویی کارآفرینان را تشویق به سرمایه گُذاری می کردند و از سویِ دیگر می خواستند با دستگاهِ دیوانسالاریِ پهناوری که ساخته بودند، فعالیّت هایِ اقتصادی را مهار کنند و همه ی سررشته ها را دردستِ داشته باشند. ازاین وضع تنها کسانی بهره مند شدند که به قدرتِ سیاسی نزدیک بودند. در نتیجه، گروهِ کوچکی از سرمایه دارانِ نزدیک به قدرت، منابعِ ملّی را دردست گرفتند و تا توانستند عرصه را بردیگران تنگ کردند. بی سبب نبود که بسیاری از سرمایه داران و بازرگانان از زورگوییِ طبقه ی حاکم به جان آمدند و به صفِ انقلاب پیوستند. شاه و همفکرانش که می خواستند ایران را با تکیه بر درامد هایِ نفتی هرچه زودتر به ژاپنِ دوّم تبدیل کنند، به تجربه ی کشورهایِ صنعتی ننگریستند و فراموش کردند که صنعتی شدن نیازمندِ یک کشاورزیِ توسعه یافته است. برنامه ی اصلاحاتِ ارضیِ رژیم به سببِ بی اعتنایی به توسعه ی جدّی کشاورزی به جایی نرسید. رژیم در واپسین سال هایِ عمرِ خود بیش از سی در صد از نیاز هایِ خوراکیِ کشور را از خارج وارد می کرد. بهایِ فراورده هایِ کشاورزی را در شهرها به عَمد پایین نگه می داشت، چنان که روستاییان نانِ خود را از شهرهایِ نزدیک می خریدند. نابرابریِ روزافزونِ درامدها در شهر و روستا، انبوهِ بزرگی از مردانِ جوانِ روستایی را به شهرها سرازیر کرد. روستاها را ازنیرویِ این جوانان بی بهره کرد و حَلَبی آبادها را در حاشیه ی شهرهایِ بزرگ از وجودِ آنان انباشت. این روستاییانِ از روستا رانده به صف انقلاب پیوستند. افزایشِ سرسام آورِ درامدهایِ نفتی در دهه ی پایانیِ عُمرِ رژیم بر نابرابری ها افزود. تنها بیست در صد از جمعیتِ ایران ازعیش بازاری که از پولِ نفت برپا شده بود، سود می بردند. نودولتان بر ثروت هایِ بادآورده ی خود می افزودند و بیشینه ی مردم زیرِ فشارِ تورّم دست و پا می زدند. شاه گُمان می کرد که با وارد کردنِ پیشرفته ترین دستاورد هایِ تکنولوژی در زمینه ی نظامی و صنعتی، اقتصادِ ایران به یک اقتصادِ صنعتیِ پیشرفته تبدیل خواهد شد، امّا توجه نداشت که توسعه ی صنعتی نیازمندِ زیرساخت هایِ استوار، انظباطِ مُدرن و نظامِ آموزشیِ پیشرفته است. رژیم سه سال پیش از سرنگونی اش سرنخِ اوضاع را بکل از دست داده بود.

برخی از تحلیلگرانِ رویدادهایِ بزرگِ تاریخیِ ایرانِ معاصر، موقعیّت جغرافیا-سیاسیِ کشور را بیش از هر عاملِ دیگری تعیین کننده می دانند. به گُمانِ آنان، سرنوشتِ ایرانِ معاصر را در درجه ی نخست همسایگیِ این کشور با روسیه و سپس با اتحادِ جماهیرِ شوروی تعیین کرده است. درجنبشِ مشروطه خواهی، روس ها که موقعیّت برترِ سیاسی و منافعِ اقتصادیِ خود را در ایران در خطر می دیدند، به دفاع از محمدعلی شاه برخاستند، با انقلابیانِ مشروطه خواه جنگیدند، بسیاری از آنان را کشتند و تا توانستند سدِ راهِ مشروطه خواهان در به ثمر رساندنِ آرمان هایِ مشروطه شدند.

 انقلابِ بلشویکی در ۱۹۱۷

چندی پس از انقلابِ بلشویکی در ۱۹۱۷، رهبرانِ تازه ی کرملین سیاستِ روسیه ی تزاری را در ایران از سر گرفتند و این بار با جنگ افزارِ ایدئولوژیکیِ مارکسیسم-لنینیسم. به یاریِ طرفدارانِ کمونیستِ ایرانی شان همواره تمامیّت ارضیِ ایران را تهدید کردند و از سبب سازانِ اصلیِ ناکامیِ جنبش هایِ دموکراسی خواهی در این کشور شدند. به گزارشِ ژنرال اِدموند آیرون ساید، پسِ از جنگ جهانیِ اوّل، برایِ جلوگیری از پیشرویِ بُلشویک ها در ایران و برقرار کردنِ نظم در این کشوربود که انگلیس ها به فکرِ یافتنِ مردی نیرومند افتادند وسرانجام رضاخان را یافتند و زمینه ی به قدرت رسیدنِ او را فراهم آوردند (یان ریشار، ایران: زایشِ جمهوریِ اسلامی). سپس، در ۱۹۴۱، درهنگامه ی جنگِ جهانیِ دوّم، نگران از پیشرویِ نیروهایِ آلمانِ نازی به سویِ باکو و ایران، هنگامی که دیدند خودسری می کند، عُذرش را خواستند و پسرش را به تخت نشاندند (همان). در۱۹۴۶، هنگامی که روس ها شمالِ ایران را اشغال کرده بودند، با پشتیبانیِ نیروهایِ نظامیِ آنان بود که دو جمهوریِ خود مختار درتبریز و مهاباد برپا شد. برخی تحلیلگران معتقدند که تشکیل حزبِ توده برایِ ایران مصیبت بار بوده است. فریدون آدمیّت این حزب را بی حقیقت ترین حزبِ تاریخِ احزابِ سیاسیِ ایران می داند و معتقد است که این حزب جز خیانت و خدمتگزاری به روس ها کاری در ایران نکرده است (آشفتگی در فکرِ تاریخی). آمریکاییان از ترسِ قدرت گیریِ این حزبِ دست نشانده ی روس ها در ایران بود که کودتایِ ۲۸ مردادِ ۱۳۲۸(اوتِ ۱۹۵۳م) را بر ضدِ محمد مصدق سازمان دادند و شاه را از تبعید باز گرداندند (یان ریشار). انقلابِ ۱۹۷۹ در گرماگرمِ جنگِ سرد میانِ اتحادِ جماهیرِ شوروی و کشورهایِ غربی روی داد. آمریکاییان که همیشه نگرانِ قدرت گیریِ طرفدارانِ شوروی در ایران بودند، هنگامی که مطمئن شدند رهبری انقلاب را نیروهایِ مذهبی در دست دارند، نخواستند در برابرِ انقلاب ایستادگی کنند و دیگراز شاه پشتیبانی نکردند. امّا تاریخِ نیرنگ باز زود تر از آنکه گُمان می رفت، نیرنگ زد و رژیم اسلامی را به دشمنِ سرسختِ آمریکاییان تبدیل کرد. حزب توده در تیز کردنِ آتشِ این دشمنی میاندارشد. امّا دیری نکشید که خود نیز به آتشِ تندروی سوخت و قربانیِ نیرنگِ تاریخ شد. تندروانِ مذهبی آن را نیز مانند دیگرمخالفان خویش تار و مار کردند. برخی از بازماندگانِ این حزب هنوز دل در گروِ روس ها دارند و سرراست و ناسرراست رژیمِ اسلامی را به سازگاری با سیاست هایِ روسیه درمنطقه، به ویژه در قفقاز تشویق می کنند.

تحلیلگرانی که به عنصرِ ذهنی بیش از عنصرِ عینی اهمیّت می دهند، معتقدند که ایده هایِ پسندِ زمانه در سال هایِ پیش ازسرنگونیِ رژیم مانند ایده ی انقلاب یا ایده ی بازگشتِ به خویش در رویدادِ انقلاب بسیار اثرگذار و تعیین کننده بود. همه شیفته ی انقلاب شده بودند. حتا خودِ شاه برایِ آنکه از دیگران پس نیفتد، دِرفشِ انقلاب برافراشته بود و بر اصلاحاتِ ارضیِ خود نامِ انقلابِ سفید گذاشته بود. ایده ی بازگشت به خویش از همه نیرومندتر بود. شاه و اطرافیانش می خواستند به خویشتنِ آریایی باز گردند که تخمِ لقش را اروپاییان در پایانِ قرنِ نوزدهم و آغاز قرنِ بیستم در دهانِ برخی از روشنفکرانِ ایرانی شکسته بودند، و با اینکه گفته بودند که آریاییان موبور و موسُرخ و سپید روی و چشم آبی بودند، کسی گوشش بدهکار نبود. شاه برخود لقبِ آریامهر، خورشیدِ آریاییان، نهاده بود، ولی خویشتنِ اسلامی را نیز می نواخت. گویا ایده ی بازگشتِ به خویشتنِ اسلامی پُرزورتر بود. ادبیّاتی که بر محورِ این ایده ساخته وپرداخته شد، گسترده تر و اثرگُذارتر بود. این ها برخی چراهایِ انقلاب اند که تحلیلگران مطرح کرده اند.

مقالات ویژه

بین المللی

مواضع چین در آستانه اجلاس 1+5 تغییر خواهد کرد؟

اظهارات یانگ جایی شین وزیر امورخارجه چین در پاریس دایر بر اینکه " اعمال تحریم های تازه علیه تهران دست یافتن به راه حل سیاسی در این زمینه را پیچیده تر خواهد ساخت "، لزوما نشانه ادامه ایستادگی پکن در راه تصویب قطعنامه تازه تنبیهی علیه ایران در شورای امنیت نیست.

06/02/201015:28 TU

ایران

تاسیسات هسته ای نطنز(عکس : AFP)

تجدید نظر سازمانهای جاسوسی آمریکا پیرامون برنامه اتمی ایران

سازمانهای جاسوسی آمریکا نقطه نظر های تازه و مشترک خود را پیرامون برنامه های اتمی ایران در گزارشی جامع آماده کرده اند. این گزارش تازه که هر روز انتشار بخش غیر محرمانه شده آن قابل انتظار است نحوه بر خورد آینده امریکا را با ایران تا حدود زیادی روشن خواهد ساخت.

27/01/201011:29 TU

افغانستان

طالبان افغانستان

کنفرانس لندن، آزمونی دیگر برای حکومت افغانستان

حکومت افغانستان طرح مصالحه با طالبان را در دستور کار این کنفرانس پیشنهاد کرده و از آن به عنوان اولویت فوری افغانستان دفاع می کند. جامعه‌ی مدنی افغانستان بیشتر بر ایجاد ضمانت‌هایی برای ایجاد حکومتداری خوب، تحقق ارزش‌های دموکراتیک، اجرای برنامه‌ی عدالت انتقالی، مبارزه با فساد اداری و محو تولید و قاچاق مواد مخدر تأکید دارد که طرح مذاکره و مصالحه با مخالفین مسلح دولت افغانستان نیز یکی از اجزای آن به شمار می‌رود.

26/01/201013:38 TU

ایران

اعدام زیر هژده ساله ها در ایران.(عکس: ایسنا)

مجازات اعدام در ایران: مبانی و مشکلات

ایران با حداقل 346 مورد اعدام در سال 2008 دومین کشور از حیث تعداد اعدام های سالیانه پس از چین بود. چرا حکومت جمهوری اسلامی تا این حد بر حکم اعدام حتی اعدام کسانی که در سنین کودکی و نوجوانی مرتکب جرم شده‌اند (هشت مورد در سال 2008) و اعدام در ملا عام تاکید دارد؟

28/01/201013:07 TU

میر حسین موسوی

بیانیۀ موسوی، مانیفست قدرت سایه برای جانشینی

بیانیه موسوی، با عبور از مسائل مربوط به انتخابات ماه خرداد، تصویر بزرگتر ایران فردا را هدف قرار داده است. سند یاد شده، با برخوردی هشیارانه، واقعیت های عینی ایران امروز را، که شکل گرفتن دولت دهم بخشی از آن است، انکار نمیکند. در عین حال  دولت را، همراه با بقیه شاخه های قدرت، منجمله رهبری و بخش نظامی، در یک سبد قرار داده، و برآوردن مطالبات عمومی را فراتر از حدود مسئولیتهای دولت میبرد.

03/01/201007:26 TU

چارلز داروین.© CSI/BSI

جدال با نظریۀ داروین

چارلز داروین، متولد 1809 دیدگاه ما را از انسان و جایگاهش در عالم، برای همیشه دگرگون کرده است. صد و پنجاه سال پس از انتشار کتابش منشاء انواع تئوری تحول او، بنیان علم زیست شناسی باقی مانده است.

08/01/201017:12 TU

چارلز داروین که بود؟

چارلز داروین در سن پنجاه سالگی با انتشار کتاب" تئوری انواع" انقلابی در علم بیولوژی و نگاه انسان به جایگاهش در جهان ایجاد کرد، نوۀ اراسموس داروین، پزشک و اندیشمند انگلیسی و فرزند رابرت وارینگ داروین، پزشکی صاحب نام بود.

08/01/201017:12 TU

آیت الله خامنه ای(Photo : AFP)

فصل الخطاب: فرد یا فرایند

پافشاری بر نادیده گرفتن فرایندهای حل منازعات و عدم تلاش برای مصالحه و توافق توسط طرفی که قدرت قاهره را در دست دارد شرایط را به بن بست سیاسی، مثل آن چه امروز پس از کشتار عاشورای 1431 با آن در ایران مواجه هستیم می کشاند.

02/01/201017:35 TU

حامد کرزی

دولت افغانستان، کابینه کهنه در لباس نو

حامد کرزی در هنگام مراسم تحلیف ریاست جمهوری افغانستان وعده دادند که کابینه ای می سازند که در آیینه آن همه مردم افغانستان خود را ببینند. و اینک آیینه را که آقای کرزی وعده داده بودند پس از انتظار طولانی سر انجام نمایان شد. حالا کی ها را می توان در آن دید؟

28/12/200913:47 TU

بین المللی

گازهای گلخانه ای و گرمایش کره زمین

چند ماه پس از ذوب شدن ناگهانی یخ ها در قطب شمال Arctique ،در سال ٢٠٠٧ جمز هانسن James Hansen اقلیم شناس معروف آمریکائی و گروه کاری اش در ناسا Nasa طی یک سلسله مقالات علمی نشان دادند که هرگونه تراکم دی اکسید کربن بیش از ppm** ٣٥٠ در جو کره زمین نمی تواند در تطابق با پیدایش حیات و تکامل آن بر روی کره خاکی باشد.

18/12/200910:36 TU