اخبار
پیش از این در خبر ها
افغانستان
به قلم : شهلا رستمی
تاریخ انتشار مقاله 20/05/2009 به روز شده 21/05/200911:14 TU
نوزده سال بود که"آلن رنه"، کارگردان 86 ساله فرانسوی به فستیوال "کن" نیامده بود. امسال او با "علف های وحشی" به بخش مسابقه ای شصت و دومین فستیوال "کن" باز می گردد و فیلمی ارائه می دارد که نیم ساعت اولش جذاب است اما کم کم ظاهرأ رشته داستان از دست کارگردان خارج می شود وبخش دوم و پایان بی نهایت ضعیف آن تماشاگر را ناخشنود از سینما بیرون می راند.
داستان این فیلم که برگرفته از رمانی است به نام "اتفاق"، ماجرای دزدیده شدن کیف دستی یک زن توسط یک جیب بر و سپس پیدا کردنش توسط یک مرد مسن در پارکینگ یک فروشگاه بزرگ را به تصویر می کشد. این ماجرا به درازا می کشد و عشقی تشریح ناپذیر به وجود می آورد. "علف های وحشی" که فیلمی است دربارۀ جستجوی تمنا، می تواند ماجرای زندگی بسیاری باشد که دیگر میلی به چیزی ندارند و یک اتفاق معمولی در آن ها تمایل به زیستن به وجود می آورد. گرچه این فیلم تماشاگر را چندان ارضاء نمی کند، اما نباید فراموش کرد که "آلن رنه" از سینماگران بسیار مطرح فرانسه است که آثاری فراموش نشدنی به این سینما ارائه کرده است.
"آلن رنه" که در سال 1980 جایزۀ ویژه داوران "کن" را برای فیلم خود "عموی ساکن آمریکا" ربوده بود، در 12 سالگی اولین دوربین کداک خود را برای عید کریسمس از پدرش دریافت کرد. او در سال 1943 مدرسۀ سینما را به پایان رساند و به ساختن فیلم هائی در مورد نقاشی و هنر پرداخت. در سال 1954 جایزۀ "ژان ویگو" را برای فیلم "مجسمه ها هم میمیرند" ربود و در سال 1956 همین جایزه را برای "شب و مه" ربودکه مستند تکان دهنده ای است در مورد دستگیری یهودیان و اعزام آن ها به اردوگاههای مرگ.
در سال 1959، اولین فیلم بلند او "هیروشیما، عشق من"، تأثیر عمیقی بر سینمای فرانسه گذاشت. این اثر به دو صورت عمل کرد، یکی از طریق موضوعش که اثرات مخرب جنگ را از ورای یک داستان عشقی نشان می داد. دیگر این که گویش سینمائی بسیار نوئی در زمینه سینما به کار می برد.
خاطرات و حفظ آنها در این فیلم و در فیلم های بعدی "آلن رنه" از جمله "سال آینده در مارین باد" که جایزۀ شیر طلائی ونیز را ربود، از دلمشغولی های مهم این کارگردان به شمار می آیند. فهرست فیلم های او طولانی است و آخرین آنها پیش از "علف های وحشی"، فیلم "قلب ها" بود که جایزۀ بهترین کارگردانی را در فستیوال فیلم ونیز سال 2006 را بورد.
کونتین تارانتینو، کارگردان فیلم حرامزاده های بی شرم بهمراه دیان کروگر، یکی از بازیگران این فیلم.
(عکس: رویترز)
فیلم دوم اثر، "کوانتین تارانتینو"، کارگردان آمریکائی بود. وی نخل طلای فستیوال "کن" را برای "پالپ فیکشن" در سال 1994 ربود و بارها در این فستیوال با فیلم هایش و یا به عنوان رئیس هیأت داوران شرکت داشت. این فیلم جمعیت بزرگی از خبرنگاران و مردم را به سوی کاخ فستیوال کشاند، ولی همچون شمار دیگری از آثار کارگردانان به نام، بسیار ناامید کننده بود.
"کوانتین تارانتینو"، که به سبک همیشگی اش، در"حرام زاده های بی شرم" به صحنه های کشتار و خون و خونریزی بسیار روی می آورد، تنها از این نظر جالب است که مسئلۀ امکان تغییر سرنوشت دنیا را در بحبوحۀ جنگ دوم جهانی و اشغال فرانسه توسط آلمان نازی مطرح می سازد و به گروهی از سربازان یهودی آمریکائی اشاره می کند که خود را "حرام زادگان" می خواندند و موفق می شوند شماری از مقامات و سربازان نازی را در حمله های غافلگیرانه از پای در آورند، آن ها که می خواهند سران رژیم نازی و از جمله هیتلر را به همراه یک هنرپیشۀ آلمانی در سینمائی در پاریس به قتل برسانند که به یک دختر یهودی آلمانی تعلق دارد که والدینش توسط نازیها به قتل رسیده اند، از این غافلند که این دختر نیز خود کمر به قتل این سردمداران زده است و سرانجام همۀ آنها را در آتش سوزی عمدی سینمای خود به کشتن می دهد.
فیلمی بسیار معمولی که با مطرح کردن اینکه اگر چنان می شد، احتمالأ چه اتفاقی می افتاد، فیلم " آخرین وسوسه های مسیح" ساختۀ "مارتین اسکورسزه" را به خاطر می آورد. جالب اینجاست که همه، خشونت فیلم "لارس فون تریر"، "دجال" را مورد انتقاد قرار دادند اما اینگونه خون و خون ریزی ها را به راحتی می پذیرند. علتش مشخص است چون آن یکی به روانشان رخنه می کند و آزارشان می دهد و این دیگری در حد پردۀ سینما باقی می ماند.
فیلم دیگری به نام "پرواز در ارتفاع" ساختۀ "پتر بروسنز" و "جسیکا وود ورث" از بلژیک، که در بخش "هفتۀ کارگرانان به نمایش در آمد، نه تنها از نظر اینکه "یاسمن طباطبائی" نقش اول زن آن را ایفا می کند و"بهی جنتی" نیز نقش کوچکی دارد، بلکه از نظر موضوع و مکانی که فیلم در آن رخ می دهد نیز جالب می شود. در این فیلم بسیار متعهد نه تنها ازعشق صحبت می رود بلکه به استفاده از معادن زیر زمینی "پرو" بدون هیچ گونه وسواس توسط شرکت های خارجی با اجازۀ مقامات دولتی و ریختن مقادیر زیادی "مرکور" در طبیعت که ساکنان دهکدۀ نزدیک به آن را در آغاز نابینا می سازد و سپس با درد ورنج به دامن مرگ می فرستد، پرداخته می شود.
یکی ازاتفاقات دیروز، اعتصاب کارکنان شرکت برق بود که شهر "کن" را ساعت ها در خاموشی فرو برد و مارا از کار بازداشت. در نتیجه در شماری مکان ها ناچار شدند بستنی ها را مجانی بین مردم توزیع کنند. البته کاخ فستیوال از این مشکل بری بود چرا که کاخ ژنراتورهای یدکی برای چنین لحظاتی دارد.
رویداد مهم دیگری "ماستر کلاس" برادران "داردن" بلژیکی بود که بسیار مور توجه قرار گرفت.
خبر
10/01/201115:07 TU
07/01/201117:33 TU
06/01/201116:31 TU
05/01/201115:38 TU
04/01/201116:00 TU
03/01/201116:25 TU
28/12/201015:35 TU
27/12/201015:18 TU
25/12/201015:44 TU
23/12/201014:57 TU