اخبار
پیش از این در خبر ها
افغانستان
به قلم : مجید محمدی
تاریخ انتشار مقاله 05/12/2009 به روز شده 05/12/2009 17:41 TU
سنت تظلم نامه و اعتراضیه نویسی در ایران معاصر نتیجهی چهار پدیده در کنار یکدیگر است : حکومتی خودکامه که حد و مرز نمی شناسد، فقدان روال های نهادینه شده برای اظهار نظر در فضای عمومی، وجود طبقهای ازنخبگان وتحصیل کردگان که گروه مرجع بخشی از مردم به حساب می آید (دانشجویان، روشنفکران و روحانیون مخالف وضع موجود)، و بحرانهای عظیم اجتماعی و سیاسی که سکوت در برابر آنها دشوار است. این سنت ازعصر مشروطیت که نامه نویسی یکی از مهم ترین مجاری ارتباطی درکشور بوده تا عصرحاضر که عصرارتباطات به شمار می آید جریان داشته و درهمهی جنبشهای اجتماعی یک صد و پنجاه سال اخیر ایران موثر واقع شده است. درعصر اینترنت وتلویزیونهای ماهوارهای هنوزعدهای هستند که جز با نامه نویسی نمی توانند صدای خود را به دیگران برسانند.
پس از سرکوب اعتراضات خیابانی درخرداد ماه وتیرماه 1388 کسانی که از کشتارها، اعتراف گیری از زندانیان، ضرب وجرح مردم در خیابانها، تخریب اموال مردم توسط عوامل حکومت، و شکنجه و تجاوز به زندانیان به تنگ آمده بودند فردی یا گروهی دست به قلم شده و خطاب به مراجع دینی، مسئولان کشور و سازمانهای بین المللی نامه نوشتند. دراین نامهها چند موضوع محوری به چشم می خوردند: 1) نصیحت یا توصیه به مقامات برای تغییر روش، 2) شکایت از ظلمی که بر افراد رفته است و تقاضای اقدام برای رفع ظلم (مثل نامه های خانواده های زندانیان سیاسی به مسئولان قضایی و مراجع تقلید و دبیر کل سازمان ملل)، و 3) اعلام موضع سیاسی مثل نامشروع بودن نظام سیاسی یا پاسخ به این اعلام مواضع.
چرا درابتدای قرن بیست و یکم هنوز ایرانیان مجبورند برای ابراز نظر همانند عصر مشروطیت به نامه نگاری متوسل شوند؟ مخاطب این نامهها ظاهرا و باطنا کیانند؟ و این نامهها چه تاثیری بر چه کسانی دارند؟
چرا این رسانه
سه دلیل مشخص برای نوشته شدن و ارسال این سلسله از نامهها از زبان افراد حقیقی می توان برشمرد: 1) فقدان رسانههای مستقل برای ابراز نظر منتقدان در مورد مسائل جاری به نحو عادی و روزمره، 2) عدم کارکرد رسانه های دولتی به عنوان پلی میان مردم و حکومت، و 3) فقدان تشکلهای صنفی (در بسیاری از حوزهها) و سیاسی جهت ابراز نظر جمعی در قالب بیانیه ها و اعلام مواضع رسمی بدون نیاز به ذکر نام افراد. هر سه دلیل از عصر مشروطه تا کنون منشا این نامه نویسیها بودهاند.
گرچه دربرخی از نامه ها به دلیل احساس خطر افراد از جان و شغل و دیگر مایملک خود، نامها در متن نامه نمی آیند و با نام "جمعی از ..." منتشر می شوند اما اکثر نامه ها دارای امضا کنندگان مشخص هستند. در خارج از کشور نیز گروههایی با استفاده از وب سایت مخصوص به این امر (عریضه یا در خواست نویسی اینترنتی و امضای روی خط) به نوشتن این گونه نامهها اقدام کردهاند.
معمولا پس از انتشار این نامهها دستگاههای اطلاعاتی بر امضا کنندگان در داخل کشور فشار وارد می آورند تا نام خود را پس بگیرند (و قلیلی نیز چنین می کنند) و بعد رسانه های اقتدار گرا سعی می کنند با استناد به همان چند نفر نامه را از اعتبار بیندازند (مثل نامهی 293 نفر از روزنامه نگاران به مراجع تقلید). همچنین امضا کنندگان مورد حملات رسانه ای و بایکوت کاری قرار می گیرند. (مثل مورد مجید مجیدی پس از امضای نامهی 12 کارگردان در اعتراض به اقدامات دولت پس از انتخابات) اما انتشار اخبار مربوط به احضار و پرونده سازی برای امضا کنندگان و بایکوت آنها بر تاثیر نامه ها بر فضای عمومی می افزاید. نامهی 134 تن نویسنده تحت عنوان "ما نویسندهایم" (مورخ 21 آبان 1373) که در دوران اوج قدرت سنتگرایان اقتدارگرا در دولت هاشمی رفسنجانی و اوج فشار وزارت اطلاعات بر نویسندگان دگراندیش نوشته شد نیز به همین گونه فشارها برای پس گرفتن امضا و نیز محرومیت امضا کنندگان از بسیاری از حقوق خود مثل نشر آثارشان در ایران انجامید.
جالب توجه دراین نهضت تظلم نامه نویسی آن است که اعضای هیئت حاکمه که همهی رسانههای کشور را در اختیار دارند به کسانی که از همهی آن رسانهها محرومند نیز نامه می نویسند تا این رسانه نیز از حضور آنها خالی نباشد (مثل نامهی احمد توکلی به میر حسین موسوی پس از حضور سبزها در روز قدس).
مخاطب نامه ها
مخاطب نامه ها در یک و پنجاه سال اخیر عموما رهبران و مقامات رژیم سیاسیاند اما هر نامهای دارای مجموعه ای از مخاطبان ضمنی نیز هست. از آنجا که مقامات جمهوری اسلامی همهی خواستهای منتقدان برای رعایت حقوق آنها را نادیده می گیرند و این مشی همیشگی آنان بوده است، نامههایی که خطاب به آنها نوشته می شود در واقع برای 1) اتمام حجت به آنهاست، 2) دادن سیگنال به هواداران آنهاست مبنی بر این که رهبرانشان لیاقت این مقام را ندارند و عادل نیستند، و 3) در دست گرفتن فضای عمومی است تا حکومت با احساس ضعف، اندکی از خشونت خود بکاهد.
نامهها عمدتا توسط دانشگاهیان، هنرمندان، نویسندگان، خانوادههای زندانیان، فعالان سیاسی، روزنامه نگاران و روحانیون نوشته شدهاند. برخی از آنها خطاب به مراجع تقلید نوشته شدهاند تا شاید آنها را به موضع گیری وادارند و با مورد پرسش قرار دادن مشروعیت دینی حکومت، حاکمان را به عکس العمل وادار کنند. برخی دیگر به مردم نوشته شدهاند با این دیدگاه که بگویند دیگر حکومت گوش شنوایی ندارد و این مردم هستند که باید ملجا و پناهگاه قرار گیرند. گاه به خدا هم نامهای نوشته می شود تا در فقدان مرجع رسیدگی دستی از عالم غیب به داد فرد یا افراد برسد. به این نامهها در عرف سیاسی نامهی سرگشاده می گویند و اصل نامه بر خلاف عصر مشروطیت برای طرف مورد خطاب ارسال نمی شود.
تفاوت نامهها با بیانیه های گروهی آن است که نامه ها خطاب به فرد یا مقام مشخصی نوشته می شوند اما بیانیه ها به اعلام مواضع می پردازند بدون آن که فرد یا مقامی را خطاب قرار دهند. همچنین از آنجا که نامه ها به ابراز مواضع ایدئولوژیک نمی پردازند و به مشکلات روز ارجاع دارند تنوع بیشتری از حیث امضا کنندگان در آنها به چشم می خورد.
تاثیر نامهها
این نامهها تاثیربسیار اندکی در تغییر رفتار هیئت حاکمهی جمهوری اسلامی در سه دههی اخیر داشتهاند اما در تقویت روحیهی مخالفان و منتقدان و ایجاد حس وحدت و همدلی میان آنها که تحت ستم و سرکوب قرار دارند موثر واقع می شدهاند. در عصر مشروطیت و دوران پهلوی گوش شنوای بیشتری برای این گونه نامه ها وجود داشت و حکومت ها تلاش می کردند به نحو غیر مستقیم تا حدی به نامهها عکس العمل نشان دهند. هر چه قدر که تعداد امضا کنندگان بیشتر، منزلت اجتماعی آنان بالاتر و پرسشگری آنان از مقامات از موضعی مطالبه جویانه تر باشد تاثیر آن بر مخاطب بیشتر است. لحن و ادبیات نامه نیز در تاثیر عمومی آن موثر واقع می شوند، مثل نامهی عبدالکریم سروش به ولی فقیه که نثر فارسی سنگین و فاخری داشت و متن قرائت شدهی آن توسط برخی افراد با صدایی دل نشین در یوتیوب قرار گرفت و بسیاری افراد قطعاتی از آن را در برنامه های رادیویی و تلویزیونی قرائت کردند.
تظلم نامه و اعتراضیه نویسی برای ابراز نظر سیاسی در جوامعی که دارای رسانههای آزاد، حق برگزاری آزاد اجتماعات، حق تشکل یابی سیاسی و اجتماعی و آزادی بیان در ملا عمومی هستند به شدت نادر است. امروز دیگر در جوامع دمکراتیک کسی نامهی سر گشاده نمی نویسد. از همین جهت این نهضت را می توان یکی از مشخصات جوامعی دانست که افراد و گروههایی از آنها ظرفیت ابراز نظر را دارند اما از ابراز نظر از مجاری معمول در جوامع دمکراتیک و آزاد محرومند.
مقالات ویژه
06/02/201015:28 TU
27/01/201011:29 TU
26/01/201013:38 TU
28/01/201013:07 TU
03/01/201007:26 TU
چارلز داروین، متولد 1809 دیدگاه ما را از انسان و جایگاهش در عالم، برای همیشه دگرگون کرده است. صد و پنجاه سال پس از انتشار کتابش منشاء انواع تئوری تحول او، بنیان علم زیست شناسی باقی مانده است.
08/01/201017:12 TU
چارلز داروین در سن پنجاه سالگی با انتشار کتاب" تئوری انواع" انقلابی در علم بیولوژی و نگاه انسان به جایگاهش در جهان ایجاد کرد، نوۀ اراسموس داروین، پزشک و اندیشمند انگلیسی و فرزند رابرت وارینگ داروین، پزشکی صاحب نام بود.
08/01/201017:12 TU
02/01/201017:35 TU
28/12/200913:47 TU
18/12/200910:36 TU