اخبار
پیش از این در خبر ها
افغانستان
به قلم : فرنگیس حبیبی
تاریخ انتشار مقاله 21/12/2009 به روز شده 21/12/2009 08:58 TU
در کمتر دوره ای از تاریخ سی سالۀ جمهوری اسلامی ایران، شخصیت های برجستۀ حکومت که صاحب مسئولیت ها و جایگاه مادی و معنویی نیز هستند، این چنین مورد حملۀ رقبایی قرار گرفته اند که آنها نیز بخش هایی از قدرت را در دست دارند.
کمتر اتفاق افتاده است که اصولگرایانی مانند آقای علی مطهری و یا مراجع تقلیدی همچون آیت الله موسوی اردبیلی با این شدت بر نابسامانی امور پافشاری کنند و یا آقای محسن رضایی از ضرورت تشکیل یک دولت سایه سخن گوید.
در طرف مقابل می شنویم که نمایندۀ رهبری در بنیاد شهید خواستار اعدام "سران فتنه به بدترین وجه ممکن" شده است.
در میز گردی تلفنی با آقایان علی افشاری، تحلیلگر و دبیر پیشین دفتر تحکیم وحدت، و علیرضا نامور حقیقی پژوهشگر در کانادا، ضمن یک نگاه تاریخی به انواع منازعات در داخل حاکمیت نظام در این سی سال، می خواهیم خصلت این مناقشات، تأثیر و دورنمای ان را بسنجیم و ببینیم هر یک از این جناح ها بر چه نیروهایی متکی هستند.
علی افشاری معتقد است مناقشات از ابتدای تولد جمهوری اسلامی ایران وجود داشته است نخست طیفبندی ها به دور هواداران خط امام در رویارویی با لیبرال ها شکل گرفت. با خروج بنی صدر، میان جناح راست و چپ نزاع در گرفت که بدور محور سیاست های اقتصادی و سیاست خارجی متمرکز شده بود جناح چپ آن روز، یعنی اصلاح طلبان امروز، اقتصاد دولتی و مناسبات خارجی ضد امپریالیستی را سر لوحۀ کار خود قرارمی داد. همچنین این جناح معتقد بود که اختیارات ولی فقیه مطلق و مقدم بر احکام شرع است حال آنکه جناح راست جایگاه ولی فقیه را جایگاهی ارشادی تلقی میکرد. بعد از فوت آیت الله خمینی جناح راست طرفدار سخت ولایت فقیه و توسعۀ اقتصادی شد و جناح چپ توسعۀ سیاسی را پیش کشید. بعد ها از آنجا که جناح راست دید به تنهایی نمی تواند نیرو های چپ و اصلاح طلب را مهار کند از نیرو های نظامی کمک گرفت این گرایش تا به امروز ادامه یافت که شاهد حضور روزافزون چهره های نظامی دردولت و مجلس هستیم. در این تغییرات نقش آیت الله خامنه ای تعیین کننده است و احمدی نژاد چندان تأثیری ندارد. در دو دهۀ گذشته با زعامت رهبری نیرو های جدیدی پا به عرصۀ قدرت گذاشته اند که سابقه ای مهم نه در انقلاب و نه در روحانیون داشته اند و هدفشان کنار زدن جناح های مسلط سابق است. روحانیت زدایی در این ارتباط معنا پیدا میکند . گرو ه های بازاری سنتی و جمعیت موئتلفه هدف حملۀ تازه به قدرت رسیدگانند.
به نظر علی افشاری گذشته از تصویری که می توان از مناقشات درون حکومتی ارائه داد یک نکته حائز اهمیت است و آن اینکه به لحاظ ساختاری بافت جمهوری اسلامی که بر پایۀ انحصار قدرت در دست ولایت فقیه است نمی تواند تعلمل نیرو های متنوع را در قدرت بپذیرد. نیرو های جدید طبیعتاً خواهان سهمی از قدرتند و برای بدست آوردن آن باید با نیرو های دیگر وارد نزاع شوند.
علیرضا نامور حقیقی طیف های موجود در حاکمیت را به سه گروه تقسیم میکند: اول، حامیان بی چون چرای محمود احمدی نژاد، مرکب ازبخشی از سپاه و بسیج شماری از افراد که دارای منافع اقتصادی هستند و شماری ملی گرا. گروه دوم کسانی هستند که دولت احمدی نژاد را پلی برای رسیدن به مرحلۀ بعدی میدانند. آن ها معتقدند که احمدی نژاد باید مسائلی مانند هسته ای و مناسبات با آمریکا را حل کند و شماری از اصلاح طلبان را حذف کند تا زمینه برای دوران فرااحمدی نژاد فراهم شود. گروه سوم متشکل از کسانی هستند که دولت احمدی نژاد را ناکارآمد و زیانبخش برای کل نظام میدانند. اقایان کروبی موسوی، رفسنجانی ، رضایی و خاتمی از این گروهند. رهبری و بخشی از سپاه نگاه ابزاری به احمدی نژاد دارند و به دوران پس از او نظر دارند.
به نظر این پژوهشگر، گروه سوم که پشتیبانی قشر متوسط شهری را دارد باید حضور اجتماعی خود را تداوم بخشد. به خیابان ها بیاید و در عین حال امکان چانه زنی با جناح دیگر را نیز فراهم آورد. او امکان بکار گیری خشونت گسترده علیه جنبش سبز و سران آن را به شرط تداوم جنبش و تند تر نشدن شعار ها و خواست ها بسیار ضعیف می داند. او می گوید اگر رده های میانی سپاه، بسیج و اطلاعات مطمئن شوند که جنبش سبز قصد براندازی ندارد، دست به سرکوب نمی زنند زیرا پیوند های معنوی و خویشاوندی نسبتاً محکمی درمیان محیط های مختلف حکومت وجود دارد که مانع رویارویی وسیع میشود. وی دلیل دیگری را که احتمال خشونت گسترده را ضعیف می کند در این میداند که دولت در زمینۀ اقتصادی جامعه بسیار ناکارآمد است و یک اقتصاد ضعیف و یک جامعۀ ناراضی را با سرکوب نمی توان درمان کرد. چین اگر توانسته است اختناق سیاسی را مستقر کند برای این است که از نظر اقتصادی موفق بوده است. انزوای بین المللی و منطقه ای ایران دلیل دیگری است که دولت را از توسل به قهری گسترده باز می دارد.
زمینه ها و زمانه ها
14/02/201015:31 TU
07/02/201015:50 TU
31/01/201016:48 TU
25/01/201012:40 TU
25/01/201012:37 TU
پنج تن از نواندیشان دینی بیانیۀ تکمیلی جهت "بهینه" کردن حداقل پیشنهادات بیانیه هفدهم میرحسین موسوی ارایه کرده اند. با این حال، نه فقط هر دو بیانیه در مورد حداقل مطالبات زنان ایران که بعضاً به نماد و واقعیت جنبش جاری بدل شده اند، سکوت اختیار نموده اند، بلکه حتا در طرح حداقل ها نیز بسیار از آنچه مردم در خیابان ها می خواهند عقب مانده اند. بررسی این ناسازه موضوع زمینه ها و زمانه های این هفته است.
10/01/201010:53 TU
05/01/201010:12 TU
14/12/200909:06 TU
06/12/200916:59 TU