اخبار
پیش از این در خبر ها
افغانستان
به قلم : فرید وهابی
تاریخ انتشار مقاله 30/10/2009 به روز شده 20/11/2009 12:34 TU
بهار در مقام وزیر فرهنگ، مقابل موزه ایران باستان. سمت راست او سفیر فرانسه و علی اصغر حکمت، و سمت چپ او دکتر علی اکبر سیاسی دیده می شوند.
تعداد تصنیف های ملک الشعرا بهار را از ۱۴ تا ۳۷ برشمرده اند. متأسفانه تاریخ دقیق سرودن این شعرها معلوم نیست و نمی توان به درستی دانست که آیا "تصنیف سازی" به دورۀ خاصی از زندگی او محدود می شود یا خیر. اما به هر حال مشخص است که وی در دوران پختگی هم تصنیف هایی سروده است.
دقت کردن در این نکته بی فایده نیست. تصنیف ساختن، آن هم در سال هایی که شاعر به شهرت و اعتبار اجتماعی دست یافته بود، نشان می دهد که این فعالیت ادبی و هنری، در آن دوران کاری "جدی" و پرارزش به حساب می آمده است، اما می دانیم که در دهه های بعد، وضعیت و نگاه جامعه به تصنیف و ترانه عوض شد.
در سال های بعد از انقلاب که هیچ، حتی در دهۀ پنجاه خورشیدی هم در ایران قابل تصور، و شاید قابل قبول نبود که یک پژوهشگر و استاد دانشگاه که فعالیت های سیاسی هم دارد، وقت خود را صرف ترانه سرایی کند.
با توجه به این واقعیت اجتماعی، می توان بلافاصله به چند پرسش رسید: انگیزه های محمد تقی بهار برای ترانه سازی چه بوده؟ چه نوع رابطه ای با موسیقی و موسیقی دانان و خوانندگان داشته است؟ جایگاه و تأثیر این ترانه ها در محیط آن زمان چگونه بوده؟...
برای پاسخ به برخی از این پرسش ها باید تاریخ و جامعه شناسی مشروطه را از زوایای تازه ای نگریست. بررسی ها و پژوهش ها در زمینۀ فرهنگ مشروطه هنوز در آغاز راه است.
اما در مورد بهار، می دانیم که انتقاد از اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران یکی از خصوصیات ثابت اندیشه و کار اوست. او در این زمینه مقاله نوشته، شعرهای زیاد سروده و تصنیف ساخته است.
اشعار انتقادی بهار و به ویژه برخی ترجیع بندها و مستزادهای طنزآمیز او بسیار شناخته شده اند:
"هیچ دانی که چه کردیم به مادر من و تو؟
"یا چه کردیم به هم، جان برادر من و تو؟
"سعی کردیم به ویرانی کشور من و تو
"رو که اف بر تو و من باشد و تف بر من و تو
"هر دومان مایۀ ننگیم، امان از من و تو
"من و تو هر دو جفنگیم امان از من و تو
"از همان اول ما و تو به هم رنگ زدیم
"وز سر جهل به هم حیله و نیرنگ زدیم
"سنگ برداشته بر کلۀ هم سنگ زدیم
"گاه تریاک کشیدیم و گهی بنگ زدیم
"من و تو بس که دبنگیم امان از من و تو
"من و تو هر دو جفنگیم امان از من و تو
............................................
همچنین اشعاری که به جدّ سروده است و در آنها لحنی تراژیک گرفته، کم نیست. اما بهار به اینها اکتفا نکرده و جداگانه، به سراغ تصنیف سازی هم رفته است.
چند دهه بعد از دوران زندگی بهار، اگر شاعری می خواست که با آهنگسازان همکاری کند و آثار خود را در قالب ترانه ببیند، شاید یکی از همان سروده های قبلی خود را انتخاب می کرد و به دست موسیقی دان می سپرد تا آهنگی مناسب با شعر بسازد. ولی بهار آنقدر برای تصنیف و موسیقی ارزش قائل است که وقت و نیروی خلاقۀ خود را با جدیت در اختیار آن قرار می دهد. علاوه بر این، از ابداع قالب های تازه نمی هراسد و با آگاهی کامل به مقتضیات ترانه سازی، شکل یا قالب شعرهای خود را به پیروی از وزن موسیقی تعیین می کند.
می تون نتیجه گرفت که ملک الشعرا بهار، با وجود عشق و احترامی که به ادب فارسی و شعر کهن داشت، با وجود این که سعی می کرد در قصیده سرایی از شاعران بزرگ خراسان عقب نماند، اما در عین حال دریافته بود که در زمانۀ انقلاب مشروطه و دگرگونی های بعد از آن، ترانه و موسیقی ابزار ضروری و مهمی برای ابرازعقیده و ارتباط با مردم است.
بهار، آنجا که لازم می دید مقالات عالمانه یا انتقادی می نوشت، جای دیگر قصاید بلند بالا و گاه دشوار و پیچیده می ساخت و بالاخره برای بیان حرف های خود به زبان ساده و دلنشین به تصنیف سازی متوسل می شد.
این نگاه متجدد و واقع بین، در نسل های بعد از او ادامه نیافت.
همۀ عکس ها از سایت رسمی بهار برداشته شده است. با سپاس فراوان از مدیران این سایت:
ترانۀ ناسروده
02/02/201014:33 TU
22/01/201015:11 TU
01/01/201017:26 TU
01/01/201016:05 TU
03/12/200918:48 TU
20/11/200914:50 TU
22/10/200916:38 TU
15/10/200917:49 TU
15/10/200916:26 TU