گفتگو ها
مطبوعات فرانسه
اخبار
پیش از این در خبر ها
افغانستان
تاریخ انتشار مقاله 20/11/2008 به روز شده 20/11/2008 15:17 TU
روح الله خالقی یکی از مهم ترین چهره های فرهنگ و هنر ایران معاصر است. نخستین گام های موسیقی ایرانی به سوی تجدد، به همت علینقی وزیری وسپس ابوالحسن صبا برداشته شد. نقش خالقی را نمی توان کمتر از آنها دانست، با این همه، امروزه، معلوم نیست به چه دلیل، اهل فن از صبا و وزیری بیشتر و آسان تر یاد می کنند تا از روح الله خالقی.
تلاش می کنیم در سه بخش، به برخی از وجوه مهم کار وی نگاهی بیندازیم.
روح الله خالقی از معدود شخصیت های موسیقی ایران است که علم وعمل را همراه کرده است. منظور از علم، فعالیت جدی و حرفه ای او در عرصۀ موسیقی نظری است.
بعد از کلنل وزیری و صبا که دستورهایی برای آموزش موسیقی نوشتند، خالقی با
اما آنچه که او را در عرصۀ اندیشه هم استثنا می کند، تجددخواهی آگاهانه و عالمانۀ اوست. خالقی خوب می داند که در چه دنیا و زمانه ای زندگی می کند:
"فکر بشر روز به روز نو می شود، زندگانی انسان دم به دم عوض می شود و قوای دماغی انسان تجدید می گیرد، پس چگونه ممکن است راه گذشتگان را ادامه داد و برخلاف میل آنان چیزی نگفت؟"*
خالقی از اوضاع وطن و البته ازتحولات سریع دنیای غرب و از موسیقی و هنر آن خبر دارد و بنابراین، رفتارها و طرزفکر خیلی ازموسیقی دانان سنتی را که همچنان در گذشته به سر می برند، به روشنی می بیند و بی حاصلی آن را گوشزد می کند:
"عده ای می گویند موسیقی ایران باید با تمام کیفیات سابق خود باقی بماند و کسی در آن دست نبرد. این دسته گرچه خود را حامی موسیقی ملی و وطنی می دانند ولی در حقیقت جز دشمنی کار دیگری به جان موسیقی خود نمی کنند"*.
باید بر این نکته پافشاری کرد که تیزبینی خالقی و درک واقع بینانه اش از وضعیت فکری و فرهنگی کشور، حتی در نسل بعد از او، عمومیت نیافت. خالقی مطمئن است که راه دیگری جز آموزش درست و عمیق موسیقی اروپایی وجود ندارد و درعین حال مدام هشدار می دهد که باید از "تقلیدهای ناروا" پرهیز کرد.
شاید بتوان گفت که روح الله خالقی درجستجوی راهی میانه بود. اما خود صریحاً اذعان دارد که این راه هنوز مشخص نیست:
..."معلوم نشد چگونه باید در این راه قدم های اساسی برداشت که هم موسیقی ما تا ابد در حصار یکنواخت روش های قدیم باقی نماند و هم سبک وشیوۀ اصلی خود را از دست ندهد"**...
او جای دیگر تعریف می کند که "در کنگرۀ موسیقی یونسکو که در سال ۱۳۴٠خورشیدی در تهران تشکیل شد"، محصول ترکیب موسیقی های ملل مختلف را "موسیقی دورگه" نام نهادند.
این اصطلاح گویا بعداً فراموش شده، چرا که امروزه در زبان فارسی، بیشتر از موسیقی "تلفیقی" صحبت می شود. اما به هر حال، خالقی برشکل گیری و رواج فزایندۀ این نوع موسیقی کاملاً واقف بود و مخالفتی هم با آن نداشت:
..."تأثیر هنرهای ملل در یکدیگر امری طبیعی و قطعی است. چنان که موسیقی ما هم با همه طبیعت محافظه کاری خود دچار تغییرات زیاد شده و باز هم خواهد شد"**.
در این میان، همانطور که گفته شد، تنها نگرانی او همان تقلیدها و نزول سطح سلیقۀ مردم است.
خالقی برای مقابله با این آفات، توصیه هایی هم می کند و بعد از تأکید فراوان بر لزوم "تقویت مؤسسات آموزشی" و "تربیت فهم موسیقی مردم"، به وظایف "مؤسسات پخش صدا" می پردازد، به عبارت امروزی تر، آنچه که امروزه معمولاً نقش و اهمیت "رسانه ها" نامیده می شود:
"البته مؤسسات پخش صدا نباید فقط به خواستۀ طبقۀ عامی و موسیقی ناشناس جواب بدهند، بلکه باید آنها را راهنمایی و رهبری کنند و به دنبال خود بکشند که در نتیجه فهم و درک و تشخیص موسیقی مردم بالا برود. وقتی این صفات در اکثریت مردم پیدا شد، سطح موسیقی هم خود به خود بالا می رود و ابتذال محکوم به فنا می شود"**.
فرید وهابی
*نظری به موسیقی، نگارش روح الله خالقی - انتشارات صفی علیشاه ۱۳٦۲
همۀ عکس ها از سایت کانون هنری روح الله خالقی برداشته شده. با تشکر فراوان از گردانندگان آن:
ترانۀ ناسروده
02/02/201014:33 TU
22/01/201015:11 TU
01/01/201017:26 TU
01/01/201016:05 TU
03/12/200918:48 TU
20/11/200914:50 TU
20/11/200912:32 TU
22/10/200916:38 TU
15/10/200917:49 TU
15/10/200916:26 TU