اخبار
پیش از این در خبر ها
افغانستان
به قلم : شهلا رستمی
تاریخ انتشار مقاله 02/01/2010 به روز شده 04/01/2010 07:15 TU
علت چنین موفقیتی را یکی در فیلم های کمدی فرانسوی و دیگری فیلم های پر خرج آمریکائی عنوان کردیم که 45% کل بازار را تشکیل می دهند.
حال ببینیم سینمای ایران در سالی که گذشت چه دستاوردی داشته و چه ژانرهائی بیش از ژانرهای دیگر موفق بوده است ؟
محمد اطبائی پخش کننده بین المللی فیلم های ایرانی فیلم های کمدی و ملو دراماتیک را در صدر فروش فیلم ها در ایران قرار می دهد:
پیش از آغاز سال نوی مسیحی و امروز که روز دوم سال 2010 است، شماری از رویدادهای هنری برنامه ریزی شد که جنبه مردمی و شاد آنها بیشتر است. البته مردمی بودن یک نمایش به معنای بی ارزش یا کم ارزش بودن آن نیست و از جمله آنها باله های روسی بود که در موردشان صحبت رفته است.
یکی دیگر از نمایش هائی که به دلیل کیفیت رقصنده اش، می تواند علاقمندان به رقص های فلامنکو را خشنود سازد، نمایش "درباره سارا" ست. در این نمایش یکی از چهره های مهم رقص فلامنکو "سارا باراس"، که پیش از این 107 بار به روی صحنه تآتر معروف "شانزه لیزه" آمده ، بخش هائی از رقص هائی را که طی ده سال گذشته اجرا کرده، در کنارهم می گذارد و به همراهی پنج رقصنده مرد و پنج زن، شخصیت های مختلفی از زنهای اسپانیا را، تا روز 9 ژانویه، زنده می کند : زنهای ستم دیده، نازا، شکست خورده، فریبنده و شماری دیگر.هنر در فیلم
برای دومین بار، "اودیتوریوم" موزه لوور از روز 20 تا 24 ژانویه، 25 فیلم مستند درباره نقاشی، عکاسی، تآتر، موسیقی، رقص ونیز ادبیات را به نمایش می گذارد. اکثر این فیلم ها در فستیوال بین المللی فیلم های تهیه شده درباره هنر شهر مونترآل جوایزی را ربوده اند.
از فیلم های تازه چه خبر
"ملکه و من"
فیلم "ملکه و من" که مستندی است از گفتگو های ناهید پرسن سروستانی با فرح پهلوی، شهبانوی پیشین ایران، و در دوسینما در پاریس بر روی اکران آمده، داستان ملاقات دو پناهنده را که یکی ملکه پیشین یک کشور بوده و دیگری، یعنی کارگردان، از جمع مخالفین حکومت سلطنتی برخاسته است، به تصویر می کشد. فیلم از چند و چون فکر آغاز این کار، گپ های این دو شخصیت ، مشکلات بعدی که بر سر راه ادامه فیلمبرداری به وجود می آید صحبت می کند و بیشتر حالت نجوا (به ویژه به دلیل استفاده از آف ویس برای تشریح حالات درونی کارگردان همراه با نشان دادن صحنه هائی از زندگی متلاطم سیاسی ایران در زمان انقلاب) و درد ودل به خود می گیرد. در واقع همانگونه که خود کارگردان اذعان دارد، پرسش های اساسی، جز با تلنگرهای کوچک مطرح نمی شود. این فیلم که ایده اولیه اش، که حفظ سند برای بعدها و با شخصیت هائی که دورانی از تاریخ یک کشور را طی کرده اند، بسیار ستودنی است، در استفاده از دانسته های شخصیت فیلم ناتوان می ماند و تماشاگر چیزی جز آن چه که می دانسته دریافت نمی کند. از ورای آن چه درفیلم گفته شد می توان این کمبود را به نحوه تماس، رونکردن همه واقعیات از آغاز و مشخص کردن حوزه پرسش ها نسبت داد. البته چه در ساختن یک مستند و چه در شغل روزنامه نگاری، گاه با دست باز پیش رفتن ممکن است طرف مقابل را از همکاری منصرف کند ولی پاسخ ندادن به تصاویری از شکنجه و زیر پا گذاشتن حقوق بشر هم نمی تواند برای طرفین یعنی مصاحبه شونده و مصاحبه کننده مثبت باشد. غالبأ هر فیلم یا مصاحبه ای با یک هدف انجام می شود اما علیرغم باورها و احساسات شخصی، باید به مصاحبه شونده این امکان را بدهد که از مصاحبه "پیروز " بیرون آید و یا شماری از ناگفته ها را برملا سازد که چنین نشد."کوکو شانل و ایگور استراوینسکی"
برای علاقمندان به عطر شماره 5 شانل و موسیقی استراوینسکی وبه ویژه "تقدیس بهار" فیلم "کوکو شانل و ایگور استراوینسکی"، ساخته "یان کونن"، عکاس، فیلمبردار و کارگردان فرانسوی که در مراسم پایانی فستیوال "کن" به نمایش در آمد، می تواند فیلمی جالب باشد. یکی از این نظر که تماشاگر با زندگی زنی آشنا می شود که آزاد بود و خلاق و دنیای مد و قوانین خشک آن را در هم شکست. در کنار آن، و از ورای ماجرای عشقی او با ایگور استراوینسکی، آهنگساز روسی، به چگونگی خلق یک اثر، رد شدن آن توسط سنت پرستان و سرانجام پیروز شدن نوگرائی و جاودانی شدن اثر، پی می برد. فیلم گرچه از میز آنسن خوبی برخوردار است و "مدز میکلسن" بسیار خوب از عهده ایفای نقش "استراوینسکی" بر می آید، بازی "آنا موگلالیس" که تنها به نقش یک تابلوی زیبا بسنده می کند، از هیجانی که زندگی پر تلاطم این دو هنرمند می توانست در تماشاگر به وجود آورد ، می کاهد.هنرمندان و مرگ
در حالیکه اکثر مکان های هنری، همانگونه که گفته شد برنامه هائی سبک تر و شاد تر از همیشه برای خود انتخاب کرده اند، موزه هنرهای مدرن پاریس، البته از مدتی پیش، موضوعی غریب را برای نمایشگاه خود برگزیده است : "مهلت"مهلت به چه معنائی ؟ مهلت برای زیستن. و این مهلت هرگز به شکلی برنامه ریزی شده در نمایشگاهی مورد توجه قرار نگرفته است. این بار موزه هنرهای مدرن پاریس، آثار ده هنرمند را که به هنگام بیماری و دست و پنجه نرم کردن با مرگ خلقشان کرده اند، به نمایش می گذارد.
این فکر از این نظر جالب است که بسیاری از هنرمندان خود به این کار دست نزده اند چرا که کشور های غربی پس از کشت و کشتار دو جنگ جهانی و نیز پیشرفت علم, چشم خود را به روی مرگ و واقعیتش بستند. اما بیماری ایدز بار دیگر مرگ را محرز ساخت . این آگاهی، به ویژه در هنرمندانی که به آنها هنرمندان زیر زمینی می گویند، تبلور پیدا کرد و بر اثارشان تأثیر گذاشت . در کارهای ده هنرمندی که به نمایش گذاشته شده اند، رو در روئی با مرگ به شکلی خاص جلوه می کند. به عنوان مثال"جوآن میچل" ، نقاش آمریکائی که از سرطان ریه رنج می برد، تابلو هائی خلق کرده گه دسته گل را به یاد می آورند. اما در واقع حکایت از ناتوانی شش هائی دارند که سرطان مسدودشان کردهاست. با این حال، نظر به رنگهای شادشان، تقدیسی از زندگی هم به شمار می آیند. یا "ویلم دو کونینگ"، نقاش هلندی، علیرغم آلزایمری که دچارش شده بود، به خلق اشکال عجیبی بر روی تابلو ادامه می داد.
این نمایشگاه متأثر کننده که حاصل رودروئی شماری هنرمند با مرگشان و قرار داشتن در شرایط اضطراری است، در روز 10 ژانویه به پایان می رسد. اما پیش از آن، در روز7 ژانویه، کنسرتی توسط شاگردان کنسروآتوار پاریس اجرا خواهد شد که به آخرین آثار موسیقی دانان کلاسیک و معاصر اختصاص یافته است.
باله "بژار" در پاریس
گروه باله"بژار"، که می بایست بسان دیگر گروههای باله چون باله "مارتا گراهام"، "پینا باوش" و "مرس کانینگهام"، که یکی پس از دیگری، طراحان و بنیان گزاران خود را ازدست دادند، به حیات خویش ادامه دهد و رپرتوآر خود را حفظ کند، طی شبهای 5 تا 9 ژانویه، در اپرای پاریس، قطعاتی از باله های "بژار" را اجرا می کند که کمتر به روی صحنه آمده اند و بیشتر از قطعات دیگری که یا بسیار معروف شدند ویا از صحنه آرائی های پر خرجی برخوردار بودند، روحیه طراحشان را نشان می دهند. البته در میان این رقص ها برخی به روز بودن خود را از دست داده اند اما شماری دیگر هنوز از همان جذابیت کارهای "بژار" برخوردارند."چراغ جادوئی" "بارتاباس"
"بارتاباس" و تآترش "زینگارو" که همواره نمایش های خود را با به کار بردن اسب یه روی صحنه تآتر عجیب خود در حومه پاریس می آورد و آنها را "اپرای سوارکاران" می نامند، این بار با نمایش "دارشان" به سبک سینما در دوران چراغ جادوئی عمل می کند. بدین معنا که تماشاچیان را بر روی صحنه ای که در وسط محوطه قرار گرفته می نشاند و با شروع نمایش، این صحنه به آرامی به حرکت در می آید و تماشاچیان مخلوطی از سایه و روشن، نمایشی رویائی و توام با طنز را دنبال می کنند . "بارتاباس" برای این "سرناد" خود از موسیقی های مختلف استفاده کرده از باخ به "گلدن گیت کوارتت" می رود و از موسیقی محلی جزایر سالامون به موتزارت می رسدو نمایش با دوی تند اسب ها به پایان می پذیرد."چارلی وینستون" و پرفروش ترین ترانه
"لایک آ هوبو" "مثل یک سرگردان" ترانه ای که طی سال گذشته در صدر ترانه هائی قرار داشت که از رادیو ها و تلویزیونها می شنیدیم، با در نظر گرفتن بازار راکد صفحه، در فرانسه بالاترین میزان فروش یعنی 400.000 صفحه را داشت.خواننده آن که که نام مستعارش را به منظور بزرگداشت از دو شخصیت "چارلی چاپلین" و "وینستون چرچیل"، "چارلی وینستون" برگزیده و در انگلستان به دنیا آمده، پیانیست و گیتار نواز خوبی هم هست. "چارلی وینستون" با کار در آشپزخانه استودیوی ضبط صفحه "ریل ورلد" بخت مطرح شدن را پیدا کرد. بدین معنا که در آنجا با دختری به نام "ملانی" آشنا شد بدون این که بداند او دختر "پیتر گابریل"، صاحب استودیوی یاد شده است. با پرستاری کودک این خواننده راک توانست موسیقی ای که خود ساخته بود برایش اجرا کند و بلافاصله مورد توجه پیتر گابریل قرار گرفت که تصمیم گرفت موسقی او را تولیدکند. یکی از دلایل موفقیت "چارلی وینستون" که میراث دار کسانی چون "تام ویتس" و "باب دیلن" است را باید در این دانست که به مد کاری ندارد . او با کنسرتهائی که در سال 2010 و از جمله در سالن "زنیت" پاریس برایش برنامه ریزی شده خواهد توانست بار دیگر این موفقیت را تثبیت کند.
راه ابریشم
30/01/201016:46 TU
23/01/201016:28 TU
16/01/201015:49 TU
09/01/201015:17 TU
26/12/200913:32 TU
19/12/200917:05 TU
05/12/200917:35 TU
28/11/200913:09 TU
28/11/200914:06 TU