اخبار
پیش از این در خبر ها
افغانستان
به قلم : فرنگیس حبیبی
تاریخ انتشار مقاله 26/10/2009 به روز شده 26/10/2009 17:10 TU
رمان "ذره"، تازه ترین کار سهیلا بسکی است که در آلمان توسط نشر فروغ منتشر شده است.
جلد کتاب تقریباً کاملاً سفید است. در نگاه اول عنوان و نام نویسنده بر آن دیده نمی شود. چشم را که به پائین کتاب متوجه می کنیم در سمت چپ قطعه ای از یک پازل را می بینیم که آن هم سفید است.
در درون آن نوشته شده است ذره با یک "ه" قرمز. مثل پنج یا قلب وارونه. نام نویسنده نازک و کوچک در پائین "ذره" قابل دیدن است.
داستان این رمان از فکر و خیال ها و تراوشات ذهنی کسی شکل گرفته است که یک روز صبح تصمیم گرفته است این افکار را بروی اینترنت بیاورد و به قول خودش به دنیای مجازی پرتاب کند، بدون آنکه بداند این ذره که در فضایی نا معلوم در حرکت است چه سرنوشتی خواهد یافت.
راوی و شخص اول داستان مردیست "فرهیخته"، که در ایران امروز در مرکزی یا اداره ای به کار مطالعاتی مشغول است، احتمالاً کاری مثل آمار گیری. او در خلال بازگویی تفکرات و سوالات و اظهارنظرهایش، خودش، خانواده اش، مناسباتی که با همسایگان، همکاران ، حاکمان، همسر و مادرو معشوقه هایش دارد معرفی می کند و از خلال ماجراهای زندگیش خلق و خو و برداشت هایش را از زندگی، جامعه و سیاست نقل می کند.
داستان "ذره"، از این نظر که طنزی آشکار را به کار می گیرد، طنزی که از ماجراهای غریب و فکاهی، از نوع فیلم های جری لوئیس، برنخاسته است، رمانی شاخص است.
این طنز از نگاه یک داستانسرا به ماجراهایی بیرون از وجود راوی بیان نشده است. بلکه در زبان حال و حدیث نفس راوی قابل شنیدن است. نکتۀ قابل توجه در این رمان همچنین بیان دقیق و زیرکانۀ حالات درونی مردیست توسط یک نویسندۀ زن. سهیلا بسکی می گوید چند تن از خوانندگان مرد از قدرت واقعیت نگاری وی حیرت کرده اند. ولی به نظر او تصویری که از نگاه مرد راوی از زنان در این داستان داده شده است نیز ممکن است برای زنان تعجب آور باشد.
زنان در این کتاب انسان هایی مقتدر، حتی مهاجم و سیری ناپذیر و سلطه جو تصویر شده اند که با الگوی زن قربانی شدیداً در تضاد است.
عنوان" ذره" در واقع زبان حال مردیست که خود را خوار و خفیف می بیند ولی آنقدر باهوش هست که دریابد حتی حریف خودش هم نیست. او در عین حال خود شیفته است و با نگاه تحقیر به دیگران می نگرد.
سهیلا بسکی می گوید این کتاب را بدون خود سانسوری و بازبانی بی پروا نوشته است و می داند که در ایران از آن استقبال نخواهد شد چون ایرانی ها از پرده دری حتی در دل خودشان هم خوشحال نمی شوند. این کتاب در خارج از ایران و به میزان محدود چاپ شده است. نه فقط به علت سانسور رسمی در ایران، بلکه از آن رو که ناشران هم رغبتی به انتشار آن از خود نشان نمی دادند.
نگاه ها واندیشه ها
15/01/201017:02 TU
25/12/200912:04 TU
28/11/200914:04 TU
19/11/200916:41 TU
12/11/200916:24 TU
12/11/200916:27 TU
16/10/200916:10 TU
07/10/200910:44 TU
29/09/200916:26 TU